پرواز تا آبی...

حسی است عجیب! از خاک بر خاک می شوی ، تا به افلاک می رسی...! الله اکبر ...

پرواز تا آبی...

حسی است عجیب! از خاک بر خاک می شوی ، تا به افلاک می رسی...! الله اکبر ...

و الله غفور الرحیم ...

و الله غفور رحیم

چند روز پیش داشتم از کنار خیابان رد می شدم . ناگهان ازدحام مردم در گوشه ای از خیابان ، توجهم را جلب کرد . جلوتر که رفتم ، دیدم شیطان بساطی پهن کرده است . در بساطش همه چیز را می شد دید : دروغ ، تهمت ، غیبت ، دزدی ، خیانت ...

کمی مردم را کنار زدم و جلوتر رفتم . فردی را دیدم که دروغ را خریده بود  و حرص می زد غیبت و تهمت را هم بخرد . با خودم گفتم : عجب مردمی ... چه کسی از بساط کثیف شیطان خرید می کند؟...

در میان بساطش ، چشمم افتاد به جعبه ای زیبا و خوش آب و رنگ . یک جعبه ی چوبی که روی آن با خط زیبایی نوشته شده بود : عبادت .

بی معطلی خودم را رساندم به آن جعبه و دور از چشم مردم و شیطان ، جعبه را برداشتم و با عجله به سمت خانه دویدم . خوشحال بودم از این که همیشه عبادت و کارهای خوب نصیب من می شود ؛ من باز هم به سعادت رسیده بودم!!!

به خانه که رسیدم ، سریع رفتم در اتاقم و در را بستم . در جعبه را که باز کردم ، ناگهان غرور را در آن دیدم . ترسیدم ، جعبه از دستم افتاد روی زمین . غرور در تمام فضای اتاقم پخش شد . خیلی ترسیده بودم . نفس نفس می زدم . دستم را گذاشتم روی سینه ام . قلبم نبود ... قلبم در سینه ام نبود ... یادم افتاد آن را جا گذاشته ام . آن را کنار بساط شیطان جا گذاشته بودم ... دیگر اشک امانم را بریده بود . سریع از خانه بیرون رفتم . غروب شده بود . دویدم به سمت خیابان . همان جایی که شیطان بساط داشت . اما... اما هرچه گشتم ، خبری از او نبود . شیطان بساطش را جمع کرده بود و از آنجا رفته بود...

دیگر نمی دانستم چکار کنم ...؟ فقط از پشیمانی زار زار گریه می کردم ...

دیگر از شدت گریه نفسم بالا نمی آمد . دستم را گذاشتم روی سینه ام ؛ قلبم برگشته بود ...


نظرات 5 + ارسال نظر
ارومه جون دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1391 ساعت 06:06 ب.ظ http://royayekhiss.blogsky.com

سلام
عاشق این نوشتت شدم
خیلی نوشته زیبایی بود

ممنونم آرومه جون !
تو اولین نفری هستی که کامنت میذاری !!!

مریم دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1391 ساعت 07:10 ب.ظ http://www.sooskesiah.blogsky.com

امان از دست این شیطان!!!!

آره آره ... حتی نمازگزارا هم از دستش در امان نیستن ...

شادی سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1391 ساعت 03:06 ب.ظ http://www.shadi-shadi.blogsky.com

خیلی زیبا بود زهرا جان

خیلی ممنون بازم بیاید !

مریم چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:04 ق.ظ http://www.sooskesiah.blogsky.com

اصلا میدونی چیه دلم میخواد این شیطونو لهش کنم

منم کمکت می کنم

fati پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:39 ب.ظ

این از همش قشنگتره نمیشه پست ثابتش کنی؟

نمیدونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد